قصه ی سوختن و ساختن...

قصه ی سوختن و ساختن..


یک قصه ی تکراری ست


سوزاندن اما...


قصه ای ست که هیچکس جرأت روایتش را ندارد !

نظرات 23 + ارسال نظر
فیاض دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ق.ظ http://www.pagonde26052.blogfa.com

یاد تورا نفس نفس زمزمه میکند دلم
من به جنون رسیده ام تا تو به یاد میرسی...
در چمدان خاطره غم چه عزیز مانده است
گریه ی من در آمده باز تو شاد میرسی...
سطر به سطر زندگی با نفس تو جان گرفت
آب گرفته خانه را مثل حباب میرسی...
اسم تورا میشوم. خواب ز چشم میرود
اسم مرا میشنوی...تازه به خواب میرسی...
گاه مسیر چشم تو سمت نگاه من رود
دلخوشیم همین شده... توبا نقاب میرسی...
نسیم این ترانه ها به کوی تو نمی رسد
برکه ی من فنا شده تا تو به آب میرسی

سحر دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ http://etemad.rozblog.com/

دلم را گرفته اند

دلم را ترکانیده اند

دلم خوش است که شاید دیگران مرا خوب می نامند

دلم خوش است و نمیدانم چه مرگم است

یونس دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ http://guardian.blogsky.com

واقعا هم همینطوره..

محمد دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ق.ظ http://www.bagheri6298.blogfa.com

سلام
ممنونم

واقعا سوختن وساختن که کار ما آدمهاست...

هیچ کسی جرات روایتش را نخواهد داشت...

نگران فردایت نباش ،
خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست ؛
فردایت قشنگ

ابراهیم دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ق.ظ http://namebaran.blogfa.com/

خدا مرحم تمام دردهاست.هر چه عمق خراشهای وجودت بیشتر باشد

خدا برای پر کردن ان بیشتر در وجودت جای میگیرد

بانوی کوچک دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ب.ظ http://s1921.blogsky.com

راست میگی سوختن و ساختن دیگه تکراری شده ...

کلاه خاکی دوشنبه 17 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:13 ب.ظ http://www.hamedkazemi.com

احسنت

بشار سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:28 ب.ظ http://bashshar.blogfa.com


کوشیدم به همه حالی کنم که زندگی هدیه ی عجیبی است
اول آدم بیش از اندازه قدر این هدیه را می داند
خیال می کند زندگی جاوید نصیبش شد
بعد این هدیه دلش را می زند، خیال می کند خراب است
کوتاه است
هزار عیب رویش می گذارد
به طوری که می شود گفت که حاضر است دورش بیاندازد
ولی عاقبت می فهمد که زندگی هدیه ای نبوده !
گنج بزرگی بوده که به آدم وام داده اند
آن وقت سعی می کند کاری بکند که سزاوار آن باشد
ولی ...

فیاض سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:57 ب.ظ http://www.pagonde26052.blogfa.com

قلب من دوباره تند تند می زند

مثل اینکه باز هم خدا

روی قالی دلم، قدم گذاشته

در میان رشته های نازک دلم

نقش یک درخت و یک پرنده کاشته

قلب من چقدر قیمتی است

چون که قالی ظریف و دست باف اوست

این پرنده ای که لای تاروپود آن نشسته است

هدهد است

می پرد به سوی قله های قاف دوست...



سلام دوست من.اپم زودتر بیا که منتظرتم

یاسمن سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ب.ظ http://www.golhaye-yakhi.blogfa.com

از تصادف جان سالم به در برده بود میگفت زندگی اش را مدیون ماشین مدل بالایش است...!
و خداوند هم چنان لبخند میزد...

nedanegarss501 چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ب.ظ http://nedanegarss501.blogsky.com

سلام....بدو بدو آپیمممممممممممممممم.....یادت نره

nedanegarss501 چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ب.ظ http://nedanegarss501.blogsky.com

سلام......اپیمممممممممممممممممممم...بدو بدو

mary چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:02 ب.ظ

vaghannn...
khub bashi dustam

فرهاد چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:12 ب.ظ http://eshghebistoon.blogsky.com

خوبه خودت میگی سوختن
جرات میخواد ........

همکلاسی چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.en2nafar.blogfa.com

MiSs mOoN پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 ق.ظ http://h-e-a-r-t-b-e-a-t.blogfa.com/

قالبت خوشمل شد دوسی

بانوی کوچک پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:21 ق.ظ http://s1921.blogsky.com

سلام عزیزم ، آره گلم من پرستارم گرچه خودمم از کارم و محیطش متنفرم اما خرج زندگی اینقدر زیاده که اگه بخوای به جایی برسی و دستت جلو دیگران دراز نشه مجبوری دو نفری کار کنی !

محمد پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:10 ق.ظ http://www.bagheri6298.blogfa.com

سلام

آپم[لبخند][گل]

پرنسس پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ق.ظ http://royahayeprincess.blogfa.com


همهٔ رابطه‌ها با جملهٔ " تو با بقیه فرق داری " شروع میشه . . .
و به جمله " تو هم مثل بقیه ای " ختم میشه . .

بشار پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://bashshar.blogfa.com


خفتن ، هنری کوچک نیست.
برای آن ، سراسر روز را بیدار می باید بود!

بشار شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:08 ق.ظ http://bashshar.blogfa.com


روزهای هفته هر کدام شکل و رنگ و بوی خودشان را دارند .
شنبه بدترکیب و تلخ و موذی است و شبیه به دختر ترشیده ی توبا خانم است : دراز ، لاغر ، با چشم های ریز بدجنس .
یک شنبه ساده و خر است و برای خودش الکی آن وسط می چرخد .
دوشنبه شکل آقای حشمت الممالک است : متین ، موقر ، با کت و شلوار خاکستری و عصا .
سه شنبه خجالتی و آرام است و رنگش سبز روشن یا زرد لیمویی است .
چهارشنبه خل است . چاق و چله و بگو بخند است . بوی عدس پلوی خوشمزه ی حسن آقا را می دهد .
پنجشنبه بهشت است و جمعه دو قسمت دارد : صبح تا ظهرش زنده و پر جنب و جوش است . مثل پدر ، پر از کار و ورزش و پول و سلامتی . رو به غروب ، سنگین و دلگیر می شود ، پر از دلهره های پراکنده و غصه های بی دلیل و یک جور احساس گناه و دل درد از پرخوری ظهر ...

تمنا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ق.ظ http://hamdametanhaei.mihanblog.com/

شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار کسی در آن نباشد...

تمنا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://hamdametanhaei.mihanblog.com/

از میان دو واژه ی انسان و انسانیت ،

اولی در میان کوچه ها ،

و دومی در لابلای کتاب ها سرگردان است.


"ویکتور هوگو"


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد