وقتی نگاه می کردم
از گل به خار رسیدم
با خود گفتم
پروردگارا ؟
چه فلسفه ای ست
در این همسایگی
و چه حکمتی ست
در این بیگانگی
( مسعود فردمنش )
سلاممن آمده ام برای ما شدن حرفی بزنمنه بهتر است بگویم قدمی بردارمیک قدم با منیک قدم با تومی شویم مایک سوال می تونه باب آشنایی رو باز کنه!!!پس من منتظر تو امبرای ما شدنhttp://1man-1to-ma.blogfa.com/
سلاموممنون از لطف ونظرتانواقعا چه حکمتی است خار گل....شاید باید در دنیای غم ها وشادی ها همیشه همسایه همدیگرند...تا خار نباشه زیبایی گل پیدا نیست..............بنده من وقتی مناجات می کنی فریاد نزن ،من برای شنیده تو به فریاد تو نیاز ندارماما تو برای شنیدن من به سکوت نیاز داری...موفق باشید
روزگاری او را می جستم، خود را می یافتماکنون خود را می جویم، او را می یابم . . .
سلام
من آمده ام برای ما شدن حرفی بزنم
نه بهتر است بگویم قدمی بردارم
یک قدم با من
یک قدم با تو
می شویم ما
یک سوال می تونه باب آشنایی رو باز کنه!!!
پس من منتظر تو ام
برای ما شدن
http://1man-1to-ma.blogfa.com/
سلام
وممنون از لطف ونظرتان
واقعا چه حکمتی است خار گل....شاید باید در دنیای غم ها وشادی ها همیشه همسایه همدیگرند...تا خار نباشه زیبایی گل پیدا نیست..............
بنده من وقتی مناجات می کنی فریاد نزن ،من برای شنیده تو به فریاد تو نیاز ندارم
اما تو برای شنیدن من به سکوت نیاز داری...
موفق باشید
روزگاری او را می جستم، خود را می یافتم
اکنون خود را می جویم، او را می یابم . . .