بدون شرح

نیم کیلو باش 

آدم باش

...فقط خدا...

ما
در تمام عمر تو را در نمی یابیم
اما
تو
نگهان
همه را در می یابی...

...عاشقانه...

به بوی تو ،تنها به بوی تو بود
که هر جا گلی دیده ام،چیده ام
ز راز دلم باد بویی نبرد
که چون غنچه سر بسته خندیده ام
ز باغ دلم یک بغل پر غزل
برای گل روی تو چیده ام
            

ساده رنگ


آسمان،آبی،تر
آب،آبی،تر.
من در ایوانم،رعنا سر حوض
رخت می شوید رعنا
برگ ها می ریزد
مادرم صبحی گفت:موسم دلگیری است.
من به او گفتم:زندگانی سیبی است،گاز باید زد با پوست.
زن همسایه در پنجره اش تور می بافد،می خواند
من ودا می خوانم
گاهی نیز
طرح می ریزم ،سنگی،مرغی،ابری
آفتابی یکدست
سارها آمده اند
تازه لادن ها پیدا شده اند
من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم
خوب بود این مردم
دانه های دلشان پیدا بود
می پرد در چشمم آب انار:اشک می ریزم
مادرم می خندد
رعنا هم 

بابای خوب

پدر عزیزم روزت مبارک